گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد اول
مقدمه...

ص : 5



[خطبه مؤلف... ص : 5
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الحمد للّه الّذي لا یبلغ مدحته القائلون و لا یحصی نعمائه العادّون و لا یؤدّي حقّه المجتهدون، الّذي لا
یدرکه بعد الهمم و لا یناله غوص الفطن، الّذي لیس لصفته حدّ محدود و لا نعت موجود و لا وقت معدود و لا اجل ممدود. و
ال ّ ص لوة و السّلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین و خاتم النّبیّین العبد المؤتد و الرّسول المسدّد المصطفی الامجد المحمود الاحمد ابی
القاسم جدّي محمّد صلی اللّه علیه و آله الطّیّبین الطاهرین المعصومین و لعنۀ اللّه علی اعدائهم و مخالفیهم اجمعین من الان الی یوم
الدّین.
و بعد چنین گوید حقیر فقیر سراپا تقصیر حسین بن احمد الحسینی (الشاه عبد العظیمی): نزد محققین حقایق معارف الهیّه و مدقّقین
دقایق اسرار ربانیه، مخفی و پوشیده نیست که بر هر مسلمانی واجب و لازم است نهایت جدّ و جهد را در ترویج احکام الهیه و نشر
شریعت نبویّه بنماید و به هر قسم که تواند از مال و جان و قلم و بیان کوتاهی ننماید، تا موجبات سعادت دنیا و آخرت را دریابد لذا
این بنده محض خدمت به عالم اسلامیّت، تفسیر قرآن مجید را با دقت کامل که در ایام تحصیلات خود جمعآوري نموده بودم،
صفحه 19 از 303
اکنون مختصري از آن را به خواهش برادران ایمانی در مقام نشر آن برآمده تا تذکرهاي در دنیا و ذخیرهاي براي عقبی بوده باشد،
ص: 6
و در این امر عظیم استعانت جویم به خلّاق کریم عطوف رحیم، انّه خیر معین و به نستعین.
قبل از شروع لابدّ است از مقدمه، و آن بیان تعریف و موضوع و فایده علم تفسیر است.
اما تعریف: در این قسمت چهار لفظ باشد: تنزیل، تأویل، ترجمه، تفسیر.
تنزیل: در لغت نزول دادن و پائین آوردن، و در اصطلاح القا شدن کلام است در قلب پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به توسط
جبرئیل علیه السّلام.
تأویل: در لغت به معنی برگردانیدن و رجوع دادن و بیان کردن آنچه کلام به آن بازگردد، و در اصطلاح رجوع دادن و برگردانیدن
کلام است از معنی ظاهري به معنی که مخفی و پوشیده و مستور باشد.
ترجمه: در لغت بیان کردن کلام به لسان دیگر، و در اصطلاح معنی تحت اللفظی باشد.
تفسیر: به معنی روشن و ظاهر کردن، و در اصطلاح عبارت است از معانی که کاشف باشد مرادات خداي تعالی را. و مرادات الهی
در ضمن چهار عنوان مندرج است: احکام، مواعظ، قصص، و اخلاق.
اما موضوع تفسیر، در این چهار چیز مذکور است.
اما فایده علم تفسیر، معلوم است، زیرا علم به احکام و عمل به آن باعث نظام معاش و معاد عموم طبقات بشر است، و علم به قصص
آن موجب عبرت و تنبّه شخص باشد، و علم به مواعظ و عمل به آن سبب ترقیات نفس است از پستی عالم طبیعت و رسیدن به مقام
رفیع ملکیّت، و علم به اخلاق و عمل به آن باعث تهذیب اخلاق انسانیت خواهد بود. و چون بعضی مطالب مهمّه دانستن آن لازم
باشد، لذا در ضمن چند فصل بیان میشود:
ص: 7
فصل اول: تمسّک به قرآن... ص : 7
در کتاب کافی و عیاشی، به اسناد خود روایت نموده از حضرت صادق از پدران بزرگوارش علیهم السلام از حضرت پیغمبر صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم که فرمود: اي گروه مردمان بدرستی که شما در دار هدنه و بر پشت مرکبی هستید که سیر آن سریع است، و به
تحقیق میبینید شب و روز و آفتاب و ماه را که کهنه نمایند هر نوي را و نزدیک کنند هر دوري را و میآورند هر موعودي را پس
مهیّا کنید توشه خود را براي دوري راه.
پس مقداد بن اسود برخاست و پرسید معنی هدنه را. فرمود: محل سکونتی که انقطاع یابد. پس هر زمانی که پوشیده شد بر شما
فتنهها مانند قطعه شب تاریک، بر شما باد تمسّک به قرآن. بدرستی که قرآن شفاعت کنندهاي است که شفاعتش مقبول است، و
مجادلی است که تصدیق کرده شود. هر که قرآن را پیشواي خود قرار دهد در متابعت، میکشاند او را به بهشت و هر که پشت سر
اندازد قرآن را به مخالفت و بیاعتنائی، میراند او را به آتش جهنم و قرآن دلیلی است دلالت کننده به راه آنچه خیر دین و دنیا و
آخرت بندگان است، و قرآن کتابی است که در آنست تفصیل هر شیئی و بیان هر حکمی و حصول هر مطلبی، و قرآن فاصل حق و
باطل است، هزل و شوخی نیست، و براي او ظاهر و باطنی است، ظاهرش حکم و باطنش علم، ظاهرش انیق و باطنش عمیق، در آن
آیاتی است دلالت کننده بر احکام، مانند ستارگان که به آن هدایت یابند شماره نشود عجائب آیات آن، و کهنه نگردد غرائب
احکام آن. در قرآن است چراغهاي هدایت و منارههاي حکمت و دلیل بر معرفت براي کسی که بشناسد صفت تعرّف و کیفیت
«1» . استنباط را
صفحه 20 از 303
و نیز حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: قرآنهادي است از ضلالت، و تبیان است براي کوري دل، و محو کننده
است گناهان را، و
__________________________________________________
1) اصول کافی، کتاب فضل القرآن، حدیث دوّم. )
ص: 8
نور است از ظلمت نادانی، و روشنائی است براي قبرها و نگهبان است از هلاکت، و رشد است از غوایت، و بیان است از فتنهها، و
بلاغ است از دنیا به سوي آخرت و در قرآن است کمال دین شما، و عدول نکند هیچ کس از قرآن مگر آنکه در آتش خواهد بود.
«1»
فصل دوم: حاملین علم قرآن... ص : 8
در کتاب کافی- حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در ذیل خطبهاي فرماید: نازل نشد آیهاي بر حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و
سلّم مگر آنکه قرائت و املاء فرمود مرا، پس نوشتم به خط خود و تعلیم نمود مرا تفسیر و تأویل و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه
آن را، و دعا نمود که خدا عطا فرماید فهم و حفظ آنها را، پس فراموش نکردم آیهاي را از کتاب الهی و نه علمی را که املاء
فرمود، پس نوشتم آن را از زمانی که دعا نمود. و نگذاشت شیئی را که خدا به او تعلیم فرمود از حلال و حرام و امر و نهی و آنچه
بوده و میباشد و همچنین وانگذاشت کتاب نازل شده بر هیچ کس قبل از او در بیان طاعت و معصیت، مگر آن که آموخت مرا و
حفظ کردم و فراموش ننمودم حرفی را. بعد دست مبارك به سینه من گذارد و دعا نمود تا خدا قلب مرا مملوّ فرماید از علم و فهم و
«2» . حکمت و نور
و نیز حضرت باقر علیه السلام فرمود: ادعا ننماید هیچکس از مردم جمع قرآن را تماما چنانچه نازل شده مگر آنکه کذاب است، و
.«3» جمع و حفظ ننمود به طوري که نازل شده، مگر علی ابن ابی طالب علیه السّلام و ائمه بعد از وي
«4» . و نیز فرمود: استطاعت ندارد هیچکس ادعا نماید جمیع قرآن را که ظاهر و باطنش نزد او باشد، غیر از اوصیاء حق
__________________________________________________
1) همان مدرك، حدیث هشتم. )
2) اصول کافی، کتاب فضل العلم، صفحه 64 (فراز آخر حدیث اوّل). )
3) و ( 4) اصول کافی، کتاب الحجّۀ جلد اوّل، صفحه 228 حدیث اوّل و دوّم. )
ص: 9
و نیز حضرت صادق علیه السلام فرمود: کتاب الهی، در اوست خبر پیش از شما و خبر بعد از شما و فصل ما بین شما، و ما میدانیم
.«1» آن را
و نیز عیاشی از آن حضرت روایت نمود که: خداي تعالی قرار داده است ولایت ما اهل بیت را قطب قرآن و قطب جمیع کتب، و بر
آن دور زند محکم قرآن، و به سبب آن رفیع گردید کتب، و ظاهر میشود ایمان و بتحقیق امر فرمود اینکه اقتدا شود به قرآن و آل
محمد علیهم السلام و این به جهت آنست که در آخر خطبهاي که انشاء نمود، فرمود: بدرستی که من میگذارم در میان شما دو
چیز سنگین را: ثقل اکبر و ثقل اصغر، اما ثقل اکبر کتاب پروردگار من است، و ثقل اصغر عترت من پس نگاهدارید شأن مرا در
«2» . این دو، و گمراه نشوید مادامی که تمسک به این دو نمائید
صفحه 21 از 303
فصل سوم: منع تفسیر قرآن به رأي... ص : 9
تفسیر قرآن جایز نیست مگر به حدیث صحیح و نص صریح که مأثور از حضرت پیغمبر و ائمه علیهم السّلام باشد.
عیاشی از حضرت صادق علیه السّلام روایت نموده که فرمود: من فسّر القرآن برأیه ان اصاب لم یوجر و ان اخطأ فهو ابعد من السّماء:
یعنی هرکه تفسیر نماید قرآن را به رأي خود، اگر برسد به غرض واقعی، اجر داده نشود و اگر خطا کند، پس دور است از «3»
بهشت به منزله دوري آسمان.
.«4» و حدیث دیگر از آن حضرت که فرمود: هر که تفسیر کند قرآن را برأي خود، پس جاي قرار داده نشیمنگاه خود را در آتش
__________________________________________________
1) اصول کافی، کتاب فضل العلم، صفحه 61 حدیث نهم. )
2) تفسیر برهان، جلد اوّل صفحه 10 ، حدیث هشتم. )
3) تفسیر برهان، جلد اوّل صفحه 19 ، حدیث یازدهم و تفسیر عیّاشی، جلد اوّل صفحه 17 ، حدیث هفتم. )
. 4) تفسیر صافی، مقدمه پنجم، صفحه 9 )
ص: 10
نظر به اینگونه احادیث، بعضی اصحاب، تفسیر آیات را مقصور ساختهاند به روایات مأثور در آن، مانند علی بن ابراهیم و سید هاشم
صاحب تفسیر برهان که تفسیر به حدیث باشد و غیر آنها مانند عبیده سلمانی و نافع و سالم بن عبد اللّه.
و صواب آنست که احادیث، منع مخصوصند به آیات مجمل و متشابه، نه مطلق آیات شریفه. و دلیل بر این مدعا آنست که حق
تعالی مدح جمعی فرموده که استنباط معنی از قرآن نمایند، چنانچه فرموده: الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ و مذمت جماعتی فرموده که
ترك تدبّر و تفکر نمایند در آیات، چنانچه فرماید: أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها. و حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم فرمود: هرگاه آمد شما را حدیثی از من، عرضه دارید بر کتاب خدا پس آنچه موافقت دارد کتاب خدا را بگیرید، و
.«1» هرچه مخالفت دارد اعراض کنید
پس معلوم میشود قرآن حجت و معروض علیه است، و این معنی مستلزم است که قرآن مفهوم المعنی باشد. پس نهی از تفسیر به
رأي: یا راجع باشد به آیات متشابه و مجمل، یا آنکه براي مفسر رأیی باشد مطابق هوي و میل نفسانی پس تفسیر کند قرآن را بر
وفق رأي و هواي نفس تا احتجاج کند بر صحت غرض و مدعاي خود.
فصل چهارم: سبب نزول قرآن... ص : 10
جود الهی تقاضا کرد ایجاد خلق را، و لطف سبحانی موجب شد ارسال رسل را تا واسطه اخذ عطا باشند بین خالق و مخلوق، و
رحمت ازلی سبب گردید انزال کتب را.
بیان: چون انسان داراي قوه شهویه و غضبیه میباشد که به مقتضاي قوه
__________________________________________________
1) تهذیب الاحکام، جلد 7، صفحه 275 ، حدیث 5 [احادیث مشابه این حدیث در مجموعههاي روائی، از جمله کتاب نفیس جامع )
احادیث الشیعه، جلد اوّل، باب ششم از ابواب مقدّمات صفحه 254 تا 269 ، یافت میشود.]
ص: 11
شهویه جلب منافع و به سبب قوه غضبیه دفع مضار را از خود بنماید، لذا فرد فرد بشر جالب نفع و دافع ضررند، و این امر باعث
صفحه 22 از 303
تزاحم و تشاجر و بالاخره موجب اختلال نظام أتمّ خواهد شد و بر خداوند حکیم علیم لازم است رفع فساد را بفرماید تا نقض غرض
لازم نیاید. به حکمت بالغه منع فساد فرمود و در حیوانات زندگانی انفرادي مقرّر نمود که از وحشی و اهلی و چرنده و درنده و
پرنده هیچ یک به دیگري احتیاج ندارند.
لکن انسان که مدنی الطبع و محتاج به زندگانی اجتماعی است، رفع نزاع و جدال و خصومت را فرمود به جعل قانونی از جانب خود
که حفظ حدود و ثغور کند و طبیعت شهوي و غضبی را محدود سازد، و آن را به لسان وحی بر نبی هر زمانی به اسم دین نازل
فرمود تا در تحت آن قانون، معاش و معاد بشر در هر عصري منظم و آسایش اجتماعی حاصل گردد. بدین واسطه عادت اللّه جاري
شده به فرستادن پیغمبر و نازل نمودن کتب، تا زمان بعثت اعلیحضرت محمد بن عبد اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که باب نبوت
مسدود، و شریعت ختم، و بعد از آن حضرت پیغمبري مبعوث نشود. لذا لازم آمد خاتمیت شریعت، یعنی کتابی نازل فرماید کافی و
وافی و جامع باشد کلیه فوائد روحی و جسدي و دنیائی و آخرتی عموم طبقات بشر را تا انقراض عالم. بدین سبب قرآن مجید را که
حائز صفات مذکوره و به علاوه حاوي جمیع علوم اولین و آخرین است، بر وجود مقدس محمدي و طلعت منوّر احمدي صلّی اللّه
علیه و آله و سلّم نازل فرمود.
در کتاب کافی از حضرت باقر علیه السّلام روایت شده که فرمود:
بدرستی که حق تعالی وانگذارد چیزي را که محتاج باشند به او امت، مگر آنکه نازل فرموده در کتابش و بیان نموده براي رسولش
و قرار داد براي هر شیئی حدّي، و مقرّر ساخت بر او دلیلی تا دلالت کند بر آن، و مقرر فرموده بر کسی که تعدي کند این حد را
«1» . حدّي
__________________________________________________
1) اصول کافی، کتاب فضل العلم، جلد اوّل صفحه 59 حدیث دوّم. )
ص: 12
و نیز سماعه روایت نموده که: به حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام عرض کردم: آیا هر شیئی در کتاب خدا و سنت نبی او باشد
«1» . یا آنچه شما میفرمائید در اوست؟ فرمود: بلی، هر شیئی در کتاب خدا و سنّت نبی او باشد
فصل پنجم: کیفیت نزول قرآن... ص : 12
در کتاب کافی- از حفص بن غیاث مروي است که: از حضرت صادق علیه السّلام سؤال نمودم قول خداي تعالی را: شَ هْرُ رَمَضانَ
الَّذِي أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ و حال آنکه قرآن در مدت بیست سال نزول یافته؟
حضرت فرمود: نازل شد قرآن یک مرتبه در شهر رمضان در بیت المعمور، پس از آن نازل نمود آن را در مدت بیست سال، آنگاه
حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: نازل شد صحف حضرت ابراهیم علیه السّلام در اول ماه رمضان، و نازل شد تورات در
«2» . ششم ماه رمضان، و انجیل در سیزدهم آن، و زبور در هیجدهم آن، و قرآن را در شب بیست و سوم ماه رمضان نازل فرمود
اقسام نزول: وحی عبارت است از القاء کردن کلام در قلب نبی بر وجهی که هیچ کس را بر آن اطلاعی نباشد یا ایجاد داعیهاي
براي نفس در فعل و ترك، و این را الهام گویند.
آیه شریفه سه مرتبه وحی را فرماید: وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ
یعنی: و نباشد براي بشري اینکه تکلم فرماید او را خدا مگر به وحی یا از پشت حجابی یا فرستد رسولی (که ملائکه «3» عَلِیٌّ حَکِیمٌ
باشد)، پس وحی نماید به فرمان خدا آنچه خواهد بدرستی که شأن چنین است که
__________________________________________________
صفحه 23 از 303
1) مدرك سابق، صفحه 62 حدیث دهم. )
.( 2) اصول کافی، فضل القرآن، باب النوادر، حدیث 6 (جلد 2 صفحه 629 )
. 3) سوره شوري، آیه 51 )
ص: 13
خداي تعالی بلند مرتبه است و داناست به حقایق.
عنوان فرمایشات الهی سه قسم باشد:
اول: وحی که بیان شد.
دوم: وراء حجاب که عبارت است از ایجاد کلام و خلق صوت که آن را به سمع پیغمبر برساند بدون واسطه، چنانچه در حق
و از این قبیل است اسرائیلیات که خطاباتی است که خداي تعالی «1» حضرت موسی علیه السّلام فرمود: وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسی تَکْلِیماً
بدون واسطه با انبیاء سلف تکلم فرموده، و اسرائیات که خطاباتی است که خداي تعالی در شب معراج با حضرت ختمی مرتبت
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تکلم فرموده.
سوم: آنکه امین وحی الهی مصوّر و ممثّل شده به صورت بشري، و تبلیغ آیات و احکام را نماید، و قرآن مجید از قسم سوم باشد
که به توسط جبرئیل علیه السّلام بر حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نازل فرمود.
فصل ششم: اعجاز قرآن... ص : 13
این کتاب مقدس آسمانی در هزار و سیصد سال قبل در جامعه عالم، خصوص شهري که منبع خطبا و فصحا و بلغا بود، طلب
معارضه به اتمام فرموده که: إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ
یعنی: اگر شما در شک هستید از آنچه نازل فرمودیم بر بنده خود (که حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم باشد) «2» صادِقِینَ
پس بیاورید سورهاي به مثل آن و بخوانید غیر خدا شاهدان خود را، اگر هستید در این ادعا راستگو.
پس از مدتی زحمات و مشقات بیشمار عاجز شدند از آوردن آیهاي به مثل قرآن، و این عجز در عموم اهل هر عصري باقی است تا
انقراض عالم.
__________________________________________________
[...] . 1) سوره نساء، آیه 164 )
. 2) سوره بقره، آیه 23 )
ص: 14
بگو «1» . چنانچه فرماید: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُ هُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً
اي پیغمبر اگر هر آینه جمع شوند تمام انس و جن براینکه بیاورند به مثل این قرآن، نیاورند و نتوانند، اگرچه پشتیبان باشند بعضی با
بعض دیگر.
وجوه بسیاري در اعجاز قرآن ذکر شده:
اول: جهت فصاحت آن و حکایت گذشتگان که خبر دادن آنها از شخصی که به حسب ظاهر درسی نخوانده و علم تاریخی ندیده،
خاصّه بعضی از آن قصص در تاریخ مذکور نشده و این دلالت تامّه دارد بر اعجاز.
دوم: آنکه جامع است علوم عقلیه و مطالب حکمیّه که عقلا و حکما استنباط مطالب و حقایق از این سر چشمه نموده، و خبر دادن
آنها از وضع طبیعی خارج و البته معجزه خواهد بود.
صفحه 24 از 303
سوم: حصول تأثیر قرائت آیات و سور آن براي دفع امراض روحیه و بدنیه و طلب حوائج و غیر آن که بالحسّ و العیان مکرر تجربه
و توسل به آیات «2» شده و اثرات آنها به کرّات مشاهده شده، چنانچه میفرماید: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَۀٌ لِلْمُؤْمِنِینَ
آن موجب نجات است و این آثار غریبه دال بر اعجاز خواهد بود.
چهارم: آنکه ارائه طریق در استخاره به قسمی نماید، خاصه در بعض اوقات مثل وحی منزل باشد و امکان ندارد که حمل بر غیر
اعجاز توان نمود و همچنین تفؤّل به قرآن براي حصول امر مترقبی میزنند، وقوع و یا عدم حصول آن را بیان فرماید.
پنجم: آنکه داراي فصاحت کامله و بلاغت تامه و محسنات بدیعیه است که به وصف درنیاید، و این امر معتبر است به سه شرط:
اول- بلاغت الفاظ، دوم- استیفاي معانی، سوم- حسن نظم و هر سه در قرآن
__________________________________________________
. 1) سوره اسراء، آیه 88 )
. 2) سوره اسراء، آیه 82 )
ص: 15
مجید به طریق اتم و اکمل موجود، که فوق آن متصور نیست پس مسلما معجزه خواهد بود.
ششم: آنکه فرق مختلفه متفاوته بر اثبات مقاصد خود به قرآن استدلال کنند و حال آنکه مختلف المرام هستند. از این عجیبتر
آنکه بطلان عقاید و اقوال آنها و اثبات مذهب حق به قرآن میشود.
هفتم: قرآن جامع علوم اولین و آخرین باشد که احاطه بشر بر آنها محال است و هر چه عقول کمّلین در بحر معارف آن غوص کنند
بجائی نرسند، زیرا وحی مافوق عقل، و محیط میباشد، و بر فرض احاطه عقل بر آن، لازم آید محیط محاط واقع شود، و آن محال
است مگر حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و ائمه معصومین علیهم السلام که مؤیّد از جانب خدا و مهبط وحی میباشند.
هشتم: آن که قرآن جامع است تمام فوائد روحی و جسدي و دنیائی و آخرتی عموم طبقات بشر را و حاوي است کلیه قوانین لازمه
معاشیه و معادیه بندگان را تا انقراض عالم، که اگر جمیع عقلاي عالم جمع شوند و بخواهند چنین قانون کافی و وافی وضع نمایند
نتوانند زیرا فهم آنها قاصر است از ادراك دقایق جزئیات امور. و هیچ تر و خشکی نیست، مگر آنکه حق تعالی حکم آن را در قرآن
مجید بیان فرموده و علم آنها نزد اهل بیت علیهم السلام است. پس بنابراین، برهانی واضح باشد بر اینکه این کتاب مقدس خارق
عادت و لامحاله معجزه خواهد بود، بلکه اعظم تمام معجزههاي آن حضرت خواهد بود.
فصل هفتم: اسامی قرآن... ص : 15
فخر رازي در تفسیر کبیر از آیات شریفه، چهل اسم براي قرآن ذکر نموده لذا قرآن مجید را اسامی متعدد باشد:
-1 قرآن به اعتبار آنکه جامع تمام علوم و حاوي جمیع احکام است.
-2 فرقان به اعتبار آنکه فارق و جدا کننده است حق را از باطل و
ص: 16
محق را از مبطل و کفر را از ایمان و سعادت را از شقاوت.
-3 نور است به سبب آنکه بندگان را از تاریکی کفر و نادانی و شقاوت و گمراهی به سر منزل ایمان و علم و سعادت و راهنمائی
میرساند.
-4 ذکر است به علت آنکه یادآوري و پند و موعظه و تذکر میباشد براي اهل عالم، تا مال و منال و جاه و جلال دنیوي آنها را
مغرور نسازد و از سعادت ابدي و نعمت اخروي محروم نشوند.
صفحه 25 از 303
-5 روح است به جهت آنکه مایه حیات قلب و دین است، چنانچه روح باعث حیات بدن باشد.
-6 حبل اللّه است، ریسمان محکم الهی و واسطه بین بنده و حضرت سبحانی و ربط است میان بنده و الطاف ربانی. این کلام تشبیه
معقول به محسوس باشد.
-7 کلام اللّه است از جهت آنکه نسبتش به خدا، و به قدرت کامله الهی در خارج ایجاد گردیده است.
-8 کتاب اللّه است به واسطه آنکه به اراده الهی ثبت در لوح شده و اسرافیل آن را تلقی نموده و القا به میکائیل و میکائیل آن را القا
به جبرئیل، امین وحی الهی و از آنجا به بیت المعمور آسمان چهارم نازل، و درجه درجه تنزل یافته تا وحی شده به تدریج بر
حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پس این قرآن گرچه با قلم و مرکب شخص نوشته شود، لکن نظر به ارتباط با حق تعالی
احترامش واجب و استخفاف به آن موجب کفر است، خواه قولی باشد مثل دشنام دادن و بد گفتن و رد کردن، یا فعلی باشد مثل
پاره نمودن یا به زمین انداختن یا پا بر آن زدن به جهت اهانت. اما پا دراز کردن نزد آن به غیر استخفاف کمال بیادبی است.
شیخ ابو الفتوح رازي در تفسیر خود از ابو الدّرداء روایت نموده که حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: القرآن افضل
کلّ شیء دون اللّه فمن و قر القرآن فقد وقر اللّه و من لم یوقّر القرآن فقد
ص: 17
یعنی: قرآن افضل است از هر چیز غیر از خدا پس هر که «1» استخفّ بحرمۀ اللّه، حرمۀ القرآن علی اللّه کحرمۀ الوالد علی ولده
توقیر و بزرگ شمارد قرآن را، پس بتحقیق توقیر و بزرگ داشته خدا را و هرکه توقیر و بزرگ نشمارد قرآن را پس بتحقیق
استخفاف نموده و سبک شمرده به حرمت خدا و حرمت قرآن بر خدا مثل حرمت پدر است بر پسر. یعنی هر قدر منزلت دارد پسر
نزد پدر خود که قدرش عظیم است، همان مقدار قرآن در نزد حق تعالی قرب و منزلت دارد.
تبصره: ده صفت در قرآن است و مردم از این ده صفت خارج نیستند:
-1 طریق للسّالکین: راه است براي سلوك کنندگان راه سعادت و رستگاري.
-2 نجات للهالکین: نجات است براي هلاك شوندگان در دریاي کفر و گمراهی.
-3 موعظۀ للمتّقین: موعظه و پند باشد براي پرهیزکاران از عذاب و نکال سبحانی.
-4 بیان للمستبصرین: بیان است براي کسانی که بینا باشند به حقایق و دقایق کلمات الهی.
-5 شفاء للمتحیّرین: شفا باشد براي دردمندان امراض جسمانی و روحانی.
-6 امان للخائفین: امان است براي ترسندگان از آفات دنیوي و نقمات آخرتی.
-7 انیس للعابدین: انیسی است به تلاوت کردن آن براي عبادت کنندگان حقیقی.
8 -
ة
ر
ک
ذ
ت
ن
ی
ر
کّ ذ
ت
م
ل
ل
:
ي
ر
و
آ
د
ا
ی
ت
س
ا
يا رب ص
ا
خ
ش
ا
ل
و
ب
ق
ن
ا
گ
د
ن
ن
ک
تا ر
ک
ذ
م
ی
ن
ا
ح
ب
س
. __________________________________________________
1) مستدرك وسایل الشیعه، جلد اوّل، صفحه 288 (باب وجوب اکرام القرآن، حدیث سوّم). )
ص: 18
-9 نور للموحّدین: نور است براي یکتا پرستندگان واقعی حقیقی.
-10 هدي لمن اراد الطّریق الی ربّ العالمین: هدایت و راهنمائی است براي کسانی که بخواهند راه قرب و منزلت درگاه الهی را.
فصل هشتم: ثواب قرائت قرآن... ص : 18
در کتاب کافی- محمد بن بشیر از حضرت امام زین العابدین علیه السّلام روایت نموده که فرمود: هر که بشنود حرفی از کتاب خدا
صفحه 26 از 303
را بدون قرائت، بنویسد حق تعالی براي او به آن حروف، حسنه و محو فرماید.
سیّئه و بلند نماید براي او درجه و هرکه قرائت کند به نگاه کردن بدون صوت، بنویسد خدا براي او به هر حرفی حسنه و محو فرماید
سیئه و بلند کند براي او درجه و هر که یاد بدهد از قرآن حرفی را ظاهرا بنویسد براي او ده حسنه و محو نماید ده سیئه و رفیع
گرداند ده درجه براي او. و فرمود آن حضرت: نگویم به هر آیهاي این ثواب است بلکه به هر حرفی از آن، از با و یا غیر آن. و
فرمود: هرکه قرائت کند در حال نشسته نماز، مینویسد براي او پنجاه حسنه و محو نماید از او پنجاه سیئه و بلند کند براي او پنجاه
درجه و هرکه در قیام نماز قرائت کند، نوشته شود براي او صد حسنه و محو شود از او صد سیئه و رفیع گرداند براي او صد درجه و
هرکه ختم نماید قرآن را میباشد براي او دعاي مستجابی تعجیلا یا تأخیرا. راوي گوید:
«1» . فدایت شوم ختم آن بتمامه؟ فرمود: ختم آن بتمامه
و نیز فرمود پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: نورانی کنید خانههاي خود را به تلاوت قرآن و قرار ندهید آنها را قبور، مانند یهود و
نصاري که نماز گزارند در کنایس و بیع خود و تعطیل کنند خانههاي خود را. بدرستی که خانه هرگاه زیاد شود در آن تلاوت
قرآن، بسیار شود خیر آن و سعادت یابند اهل آن و روشنائی دهند براي اهل آسمان چنانچه روشنائی دهند ستارگان
__________________________________________________
1) اصول کافی، کتاب القرآن، جلد 2 صفحه 612 حدیث ششم. )
ص: 19
«1» . براي اهل زمین
و نیز در منهج- ابن مسعود از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت نموده که فرمود: قرآن احسان خدا میباشد که به
آن صلاي عام داده و جمیع بندگان را به آن دعوت فرموده پس از مائده احسان الهی بهرهور شوید و هرچند توانید فایده آن را
بگیرید، چه آن ریسمانی است محکم هر که تمسک جوید به آن، هرگز از رحمت واسعه و عطوفت شامله الهی محروم و منقطع
نشود و نوري است روشن که متحیران بادیه ضلالت را به نور هدایت خود به منزل رساند و شفائی است به غایت سودمند، که
دردمندان و مستمندان جهالت از دار الشفاي معرفت آن عارف شوند و نجاتی است که هرکس تابع آن شود به مرتبه بلند و درجه
ارجمند میرسد زیرا قرآن طریق حقی است که هرگز از صواب منحرف نشود، و بحر عمیقی است که هرگز عجائب و غرائب آن
تمام نشود، و بواسطه کثرت تلاوت سمت کهنگی نپذیرد. پس تلاوت کنید آن را تا خداوند سبحان به هر حرفی ده حسنه بنویسد و
«2» . ده حسنه « میم » ده حسنه و « لام » ده حسنه و « الف » ده حسنه، بلکه « الم » نمیگویم
و نیز زهري از حضرت سید سجاد علیه السّلام روایت نموده که فرمود:
قرآن خزائن علم الهی و گنج معرفت پادشاهی است، پس هرگاه در خزائن آن را گشائید، در آن تأمل نمائید و از دریاي منافع آن
«3» . درّ معرفتی حاصل نمائید
فصل نهم: آداب تلاوت قرآن... ص : 19
در ارشاد دیلمی- از حضرت صادق علیه السّلام مروي است که فرمود در آیه شریفه: الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ (یعنی:
آن کسانی
__________________________________________________
1) اصول کافی، کتاب القرآن، جلد 2 صفحه 610 حدیث اوّل. )
. 2) تفسیر منهج الصادقین، جلد اوّل صفحه 12 )
صفحه 27 از 303
. 3) مدرك پیشین، صفحه 13 )
ص: 20
که عطا شد ایشان را کتاب قرآن، تلاوت کنند آن را حق تلاوت آن) به آرامی خوانند آیات آن را و تفهم نمایند در آن و عمل
کنند به احکام آن و امید دارند وعده آن را و میترسند وعید آن را و عبرت گیرند به قصص آن و به جا آورند اوامر آن را و منتهی
شوند از نواهی آن. قسم به خدا نیست حفظ آیات آن و درس حروف و تلاوت سورههاي آن و درس اعشار و اخماسش، حفظ
کنند حروفش را و ضایع نمایند حدودش را. اینست و جز این نیست که حقیقت تلاوت قرآن تدبر در آیات آن و عمل به احکام آن
«1» . است
و نیز حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: قرآن بر پنج چیز مشتمل است: حلال، حرام، محکم، متشابه، امثال. پس عمل
و ایمان «2» . کنید به حلال و دوري جوئید از حرام و متابعت کنید محکم را و ایمان آرید به متشابه و عبرت یابید به امثال آن
و بدترین مردمان کسی است که قرائت کند قرآن را و مراعات نکند چیزي را «3» . نیاورده است کسی که حلال داند محرمات آن را
به عمل. بنابراین قرائت قرآن بدون عمل چندان ارزش ندارد، و لذا علماي اعلام دستوري براي تلاوت دادهاند. از جمله شهید ثانی
(رحمه اللّه) هشت شرط را عنوان فرموده است:
اول- حضور قلب و ترك حدیث نفس و جهد به اینکه قلبش در حین تلاوت از جمیع مشتغلات فارغ باشد.
دوم- تدبر و تأمل در آیات تا نتیجه کلام ملحوظ نظرش افتد.
سوم- تفقم در معانی آیات تا منکشف شود اسرار نهانی آن.
چهارم- تخلی از موانع فهم، یعنی آنچه مانع تفهیم است از قبیل معاصی و خوردن حرام و اخلاق ذمیمه، به تدارك و تصفیه از خود
دور نماید.
__________________________________________________
1) تفسیر برهان، جلد اوّل، صفحه 147 ، ذیل آیه 121 بقره. )
2) مستدرك وسایل الشیعه، جلد اوّل، صفحه 287 ، حدیث دهم. )
. 3) تحف العقول، صفحه 56 )
ص: 21
پنجم- تخصیص گرداند نفس خود را به هر خطابی از وعد و وعید و امر و نهی.
ششم- تأثر قلب به آثار مختلفه به حسب اختلاف آیات. مثلا به قرائت اخبار نعم بهشتی و مثوبات خرم و مسرور گردد، و به تلاوت
واقعات و عذاب جهنم، محزون شده نجات آن را از حضرت قاضی الحاجات طلب نماید، و به خواندن حوادث امم سابقه تنبه و
عبرت گرفته از افعال زشت خود توبه نماید.
هفتم- ترقی، به این معنی که متوجه سازد قلب را به قبله حقیقی کأنّه خداي تعالی با او تکلّم فرماید و اظهار ذلت و خشوع و خضوع
را نسبت به مقام الهی مراعات نماید.
هشتم- نفس خود را هیچ شمارد نزد تلاوت، یعنی اعتنا و توجه به خود نداشته باشد.
فصل دهم: نوادر و مطالب... ص : 21
مطلب اول: اعتقادات به قرآن.
ابن بابویه صدوق (رحمه الله) فرماید: اعتقاد ما در قرآن اینست که کلام الهی و وحی سبحانی و تنزیل او و قول او و کتاب او است،
صفحه 28 از 303
و اینکه نیاید قرآن را باطلی از پیش و بعد آن. نازل شده از جانب حکیم علیم است و به درستی که قرآن قصص حق و قول فصل
است و هزل نیست، و خداي تعالی نازل کننده و خالق و حافظ و نگهبان او است.
و نیز واجب است اعتقاد نمودن به اینکه قرآنی به غیر از این قرآن که بر حضرت محمد بن عبد اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نازل
شده، دیگر کتابی تا روز قیامت نازل نمیشود، و ادعاي نزول کتاب دیگر کفر است، خواه بر پیغمبر یا امام یا نائب امام، و انکار همه
قرآن یا بعض آن کفر است اگرچه یک آیه باشد.
و نیز واجب است اعتقاد نمودن به اینکه قرآن ناسخ تمام کتب و شرایع
ص: 22
میباشد.
مطلب دوم: قرّاء سبعه.
قاریان مشهوره و معتبره که قرائت آنها امضاء شده، هفت نفرند:
- -1 نافع بن عبد اللّه بن ابی نعیم. 2- عبد اللّه بن کثیر. 3
- عاصم بن ابی النّجود کوفی. 4- ابو عمرو بن علاء بن عمّار مازنی. 5
ابو عمران بن عامر شامی. 6- حمزة بن حبیب زیّات 7- علی بن حمزه کسائی.
مطلب سوم: عدد آیات.
تعداد اهل کوفه اصح اعداد است، زیرا منسوب است به حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام به خلاف عدد مکی و مدنی و بصري و
شامی چه آنها منتسب به هیچ یک از ائمه نیست و فایده دانستن آن این است که چون قاري در حین تلاوت شماره آن را به
انگشتان خود نماید، ثواب او بیشتر شود، زیرا دل و زبان و انگشتان مشغول به قرائت و شماره گردد. و مقرر است که این هر سه
عضو روز قیامت شهادت دهند بر تلاوت قرآن.
و در منهج از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم مروي است که به بعضی از زنان خود فرمود در حین قرائت آیات قرآن را
«1» . به انگشتان خود بشمرید، زیرا مسئول هستند و از آنها طلب نطق خواهند نمود و شهادت از آنها میطلبند بر اعمال صاحب خود
و از حمزة بن حبیب که از قراء سبعه میباشد منقول است که عدد آیات قرآن بندهاي آن هستند، چه قرآن به آن در دل قرار
میگیرد.
__________________________________________________
. 1) تفسیر منهج الصادقین، جلد اوّل، صفحه 8 )
ص: